۵ مطلب با موضوع «روش ها و متد» ثبت شده است

تبلیغ نوشتارى بخش سوم

برای خواندن بخش اول بر روی متن کلیک کنید.

برای خواندن بخش دوم بر روی متن کلیک کنید.

موادّ نوشته

 

اشاره‏

در دو شماره قبل درباره ضرورت حضور هر چه بیش‏تر حوزویان در عرصه نویسندگى سخن گفتیم و به بررسى جایگاه فنّ نوشتن و هنر نویسندگى در تبلیغ نوشتارى پرداختیم. اکنون زمان آن است که بحث موادّ نوشته و روش استفاده از آنها را مطرح کنیم.

* * *

براى تولید یک محصول مرغوب، استفاده از موادّ اولیه مرغوب، یک اصل بدیهى و غیر قابل انکار است که هر تولیدکننده‏اى از آن آگاهى دارد. تولید یک محصول خوب در کارگاه نویسندگى نیز، نیازمند به کارگرفتن موادّ خوب و مرغوب و چینش و ترکیب مناسب آنهاست. این مواد عبارت‏اند از: واژه‏ها و جمله‏هایى که نویسنده انتخاب مى‏کند و مى‏سازد. علاوه بر این، مى‏توان از آیات، روایات، شعر، حکایتهاى کوتاه، کلمات قصار، کنایه و مَثَل نیز استفاده کرد و با کاربرد بجاى آنها بر غناى لفظى و معنوى‏اش افزود.

در هنگام استفاده از این مواد، دو نکته مهم را باید مورد توجّه قرار داد:

1. عبارت مورد نظر، با متن تناسب کامل داشته باشد و در آن بنشیند. هرگز نباید این مواد مانند وصله‏اى ناجور و ناهمرنگ بر متن تحمیل شوند و یکدستى آن را به هم بزنند. براى هر نوشته‏اى بنابر اقتضاى فضاى آن باید عبارتهاى متناسب برگزید و آنها را هنرمندانه لابه‏لاى واژه‏ها و جمله‏هاى متن چید.

2. بهتر است دنبال جمله‏هاى تازه باشیم و سعى کنیم از کلیشه‏ها و تکرارهاى کسالت‏آور دور شویم. قطعاً در ادبیات غنى فارسى و جملات ارزشمندى که در فرهنگ ما وجود دارد، آن‏قدر ابیات و عبارات زیبا و پرمعنى وجود دارد که مجبور نباشیم آنها را این همه تکرار کنیم.

اکنون به کار گرفتن مناسب هر کدام از این مواد را در مثال‌هایى بررسى مى‏ کنیم:

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

چگونه بد تدریس کنیم؟

با سلام و احترام فراوان به محضر تمام معلمان و مربیان محترم.

اینجانب پس از سالها نشستن در کلاس هاى درس و استفاده از محضر معلّمان بسیار، به این نتیجه رسیدم که تعداد قابل توجّهى از آموزگاران ما، هیچ اطّلاعى درباره «بد تدریس کردن» ندارند و اصول و قواعد آن را نمى ‏دانند. به همین دلیل و از ترس اینکه نکند فضاهاى آموزشى ما دچار یکنواختى و کسالت شوند، راهکارهاى کلاسدارى متنوّع ‏تر و جدیدتر را در قالب 20 نکته به تحریر در آوردم. به این امید که مورد توجه و استفاده قرار گیرد. نکته ‏هاى مورد نظر به این شرح است:

1. به محض ورود به کلاس، وارد بحث درسى شوید و هیچ زمانى را براى آمادگى ذهنى شاگردان در نظر نگیرید. مگر به شما ربطى دارد که ذهن شاگرد هنوز درگیر مسائل ساعت قبل یا زنگ تفریح است؟ شما باید از لحظات ساعت درسى استفاده کنید و خواندن شعر، روایت، بیان یک حکایت یا چیزهایى از این دست، دقایقى از کلاس را مى‏گیرد. اهمیتى ندارد که بیان چنین مطالبى تا چه حد در آمادگى شاگرد و تمرکز حواس او براى درس، مؤثر است.

2. هرگز روش تدریس خود را تغییر ندهید و همواره از همان روش سخنرانى و توضیحى استفاده کنید. لزومى ندارد که با استفاده از روشهاى دیگر تدریس، تنوع ایجاد نمایید و بنابر «قانون شدّت» (1) با ایجاد هیجان در کلاس، سطح یادگیرى شاگردانتان را بالا ببرید و از مقدار فراموش شدن درس بکاهید. مثلاً براى تدریس درس «جانوران» آنها را براى گردش علمى به موزه جانورشناسى یا باغ وحش نبرید که حیوانات را از نزدیک ببینند و جزئیات مسائل درسى را «مشاهده» کنند و براى شما گزارش از مشاهدات خود بنویسند؛ بلکه به عکسهاى کتاب درسى در این رابطه اکتفا کنید و باز هم به همان روش توضیحى و سخنرانى که خودتان بیان درس را به عهده دارید، تکیه نمایید.

3. احتیاجى نیست که هنگام تدریس، گاهى شاگردانتان را درگیر مطلب کنید و از آنها سؤالاتى بپرسید تا در مسیر درس، تعاملى ایجاد شود. اهمیتى ندارد که سخن گفتن یک جانبه معلم، خستگى و کسالت مى‏آورد و از ضریب یادگیرى شاگرد مى‏کاهد. مهم این است که حجم مورد نظر کتاب را تدریس کنید؛ نه اینکه شاگردان چه درصدى از مطالب را دریافت کرده و آموخته‏اند.

4. اگر شاگردى سؤالى پرسید، توجهى به این مسئله نداشته باشید که جواب دادن به این سؤال در وسط درس، ممکن است مسیر تدریس را تغییر دهد و مدیریت زمان از دستتان خارج شود. نه تنها آن سؤال را (بدون در نظر گرفتن شرایط) پاسخ دهید، بلکه سؤالات دیگرى را هم که در ادامه براى سایر شاگردان پیش مى‏آید، بى جواب نگذراید. به آنها نگوئید که سؤالات را یادداشت کنند و در زمان مخصوصى که از قبل در طرح درستان در نظر گرفته‏اید، بپرسند.

5. در هنگام تدریس، توجهى به روحیه حاکم بر کلاس نداشته باشید؛ مثلاً اگر ساعت قبل یا بعد، امتحانى برگزار شده یا قرار است برگزار شود و شاگردان در ناراحتى یا اضطراب حاصل از آن هستند، هیچ صحبتى در این باره نکنید و براى خارج شدن از این حالت، کمکى به آنها ننمایید؛ بلکه تدریستان را (حتى اگر درس بسیار مهم و مشکل باشد) انجام دهید.

6. براى دسته بندى و توجه دادن به نکات مهم از تخته سیاه یا سایر وسایل کمک آموزشى استفاده نکنید. لزومى ندارد که مطالب، دسته بندى شده و قابل به ذهن سپردن، به شاگرد عرضه شود. احتیاجى هم نیست که با ابزار جدید آموزشى، جدولها، شکلها و تصاویر لازم را به شاگردانتان ارائه کنید. همان روشهاى قدیمى آموزشى، براى رسیدن به یادگیرى مطلوب، کافى هستند.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

تبلیغ نوشتاری بخش دوم

برای خواندن بخش اول بر روی متن کلیک کنید.

برای خواندن بخش سوم بر روی متن کلیک کنید.

فن نوشتن یا هنر نویسندگى؟

اشاره

در شماره پیش، از اهمّیت و ضرورت تبلیغ نوشتارى گفتیم و از رسالت بزرگى که همه ما در این عرصه بر دوش داریم. و اینک مطالبى در باب هنر نویسندگى ارائه مى‏کنیم.

* * *

پیامبر اکرم ‏صلى ‏الله ‏علیه ‏و آله فرمود: «مَنْ مَاتَ وَمِیرَاثُهُ الدَّفَاتِرُ وَالْمَحابِرُ وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّةُ؛ (1) هر که از دنیا برود و میراثش دفتر و دوات باشد، بهشت بر او واجب خواهد بود.‌»

زمانى که تصمیم مى‏گیریم به عرصه‏اى وارد شویم، ابتدا باید آن را بشناسیم و با ویژگیها و آمادگیهایى که به آن نیاز داریم، آشنا شویم.

«نوشتن» دو عنصر اصلى دارد: «معنى» و «قالب معنى» یا «محتوا» و «لفظ». آنها که به عرصه نوشتن قدم مى‏گذارند، بسته به میزان توانایى‏اى که در ارائه این دو عنصر دارند، موفّق یا ناموفّق مى‏شوند.

لفظ و معنى براى ایجاد یک اثر خوب، ارزش اساسى دارند و هر کدام دچار نقص شوند، به نوشته خلل وارد مى‏کنند.

سخن در اینجاست که نویسنده حوزوى، نوشتن را به عنوان یک «فنّ» فرا مى‏گیرد یا به چشم «هنر» به آن مى‏نگرد. کسى که «فنّ نوشتن» را بداند، به‏درستى‏از عهده بیان و نگارش مطلب مورد نظرش برمى‏آید و معانى ذهنى را در قالب الفاظ بى‏عیب و مناسب مى‏ریزد و عرضه مى‏نماید. الفاظ او از نظر دستورى و قواعد فصاحت و بلاغت، صحیح و مطابق اصول است. از جهت نگارش و املا هم مشکلى ندارد.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

تبلیغ نوشتاری بخش اول

اهمّیت و ضرورت تبلیغ نوشتارى‏

براى خوانندگانى که خود در متن عرصه تبلیغ‏اند و بزرگوارانى که پرچم این مسئولیت بزرگ را بر دوش نهاده‏اند، زیره به کرمان بردن است که بنویسیم: «تبلیغ مهمّ است، به آن بپردازید و... ‌»؛ امّا در این مقال، سخنِ عرصه‏اى دیگر است و مسئولیتى دیگر.

آنچه مبلّغان ما با آن آشنایند و در صحنه عمل از آن استفاده مى‏کنند، منبر است و خطابه و تبلیغ شفاهى که اهمّیتى فوق العاده دارد و جاى هیچ تردیدى در جایگاه بلند آن نیست؛ امّا این نوشتار بر آن است که بگوید: پرداختن به یک عرصه مهمّ نباید ما را از وارد شدن به عرصه‏ هاى مهمّ دیگر باز دارد یا اهمّیت و ضرورت آنها را برایمان کمرنگ کند.

وارد شدن به صحنه «نگارش» یا «تبلیغ کتبى» حقیقتاً ضرورتى غیرقابل انکار است که روحانیان محترم باید به عنوان یک «واجب کفایى» با آن برخورد کنند و همان طور که طبق نظر علماى اسلام «یاد گرفتن و یاد دادن علومى که مورد احتیاج عموم است، بر همه واجب مؤکّد است به وجوب کفایى» (1)، به نظر مى‏رسد که مبلّغان وظیفه دارند بیش از پیش قدم در راه آموختن «فنّ نویسندگى» بگذارند و نیاز جامعه را به نویسندگان متعهّد و متخصّص در امور دینى برآورده نمایند.

آیا مخاطب این سخن امام صادق ‏علیه ‏السلام بیش از هر کس ما نیستیم، آنجا که فرمود: عَلى‏ کُلِّ جُزْءٍ مِنْ اَجْزائِکَ زَکاةٌ - اِلى‏ اَنْ قالَ - وَ زَکاةُ الْیدِ اَلْبَذْلُ وَ الْعَطاءُ وَالسَّخاءُ بِما اَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیکَ بِهِ وَ تَحْریکُها بِکِتْبَةِ الْعُلُومِ وَ مَنافِعَ ینْتَفِعُ بِهَا الْمُسْلِمُونَ؛ (2) بر هر عضوى از اعضایت، زکاتى واجب است - تا اینکه فرمود - و زکات دست، بذل و بخشش و عطا و سخاوت نسبت به نعماتى است که خداوند به تو داده است و به حرکت واداشتن دست به نوشتن علوم و امور مفیدى که مسلمانان از آن بهره‏مند مى‏شوند.‌» و آیا زمان آن نرسیده است که براى پرداخت این زکات، نهضتى در حوزه‏هاى علمیه برپا شود؟

آیا امیرالمؤمنین‏علیه‏السلام که خود امیرِ سخن دانى بود، آن گاه که فرمود: «... کِتابُهُ اَبْلَغُ مِنْ نُطْقِهِ؛ (3)... نوشتار آدمى رساتر از گفتار اوست.‌» شیعیانش را به نوشتن ترغیب نفرمود؟ پس آیا فضلاى حوزه نباید خود را در رأس مکلّفان این تکلیف بدانند؟

ناگفته پیداست که فرهیختگان حوزوى عرصه قلم کم نیستند و آثار گران بهاى این بزرگان قابل چشم پوشى و فراموشى نیست؛ امّا این هم غیرقابل انکار است که گستره این صحنه عظیم، بیش از آن است که آن فرزانگان را در به دوش کشیدن این «بار امانت» تنها بگذاریم و شانه از مسئولیت خطیر این همیارى خالى کنیم.

مزایاى تبلیغ نوشتارى‏

1. ماندگارى: اندیشه‏ اى که بر کاغذ بنشیند و به کتابت در آید، بیش از سخنى که گفته شود و شنیده شود، باقى مى‏ماند.

«دارایى علمى جوامع، در ظرف نوشتارى آنان ذخیره شده است و آنچه را که از جنس دانایى مدّعى مالکیت آن اند، همانى است که نوشته‏اند؛ نه بیش‏تر و نه کم‏تر.‌» (4) آنچه باعث شده که ما از میراث علمىِ نسلهاى پیشین بهره‏مند شویم، این است که آنان اندیشه‏هاى خود را به شکل مکتوب در آورده و به این وسیله آن را حفظ کرده بودند.

پس چه خوب است که ما هم اگر اندیشه‏اى داریم، آن را با نوشتن حفظ کنیم و به نسلهاى بعد نیز برسانیم.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه

110 نکته برای تدریس بهتر!

علم نور است و معلم اول خداست. تعلیم و تعلم از آموزه‌های انبیا و اولیاست و وظیفه معلم رسیدن و رساندن به خداست. علم جویی فریضه بر مسلمان هاست و دوستداری علم و علاقه به جویندگان علم از ارزش هاست.

تعلیم هر علمی دارای بسی نکته هاست و تدریس هر درسی، آشنایی با بسی تجربه هاست. و تدریس، دانش است و عشق است و روش است و بسیاری درس هاست و بدون آن، هرچه هست پوچ است و بی بهاست.

آنچه در پی آمده، «110» قطره از یک دریاست که طبق حروف ابجد، برابر با نام مولا «علی علیه السلام‌» امیر مؤمن هاست، و برگرفته از دانش‌ها و کتاب‌ها و تجربه هاست، و همچون مشعلی در تاریکی هاست. و در هر قسمت، بسیاری از نکته‌های مهم آن در نگاشته ماست و با توجه به کلاس‌های آزاد و غیرآزاد و زمینه‌ها و شرایط ویژه هر کدام قابل اجراست.

1- شرایط تدریس

الف) شرایط زمانی تدریس

1 - برای رفتن به کلاس تاخیر نداشته باشید و از تز نادرست «نظم ما در بی نظمی ماست‌» جدا پرهیز کنید؛ زیرا چنانچه شاگردان کلاس شما 30 نفر باشند و شما 10 دقیقه تاخیر کنید، در حقیقت 300 دقیقه (5 ساعت) از وقت انسان‌ها را به هدر داده اید و این اتلاف وقت قابل جبران نیست. و نیز در موارد ضروری و غیر اختیاری بیش از 50 دقیقه تدریس نکنید، و زمان هر جلسه تدریس را درنظر داشته باشید تا با کمی یا زیادی وقت روبرو نشوید؛ یعنی درس را بموقع آغاز نمایید و بموقع نیز تمام کنید؛ زیرا بی نظمی استاد، شاگردان را نیز بی نظم می‌کند و به گفته «سعدی‌» :

اگر زباغ رعیت ملک خورد سیبی

برآورند غلامان او درخت از بیخ

2 - بین دو جلسه تدریس حد اقل 10 دقیقه استراحت کنید؛ این استراحت تاثیر بسزایی در تدریس‌های بعدی شما خواهد داشت. از استاد کهنسالی پرسیدند: «شما با این سن و سال زیاد، چگونه این همه تدریس می‌کنید؟» پاسخ داد: «من در برابر یک ساعت تدریس، یک ساعت نیز استراحت می‌کنم‌»

3 - هنگامی که خودتان در اواخر درس اعلام می‌کنید وقت درس تمام شده است، دیگر آن را ادامه ندهید، مگر آن که ادامه درس با مشورت خود شاگردان و بدون رودرواسی آنان انجام گیرد.

4 - در کلاس‌های اختیاری - تا آنجا که امکان دارد - بکوشید زمان تدریس را تغییر ندهید و درس را بدون علت ضروری تعطیل نکنید. استادی می‌گفت: «به تجربه برای من ثابت شده است که تغییر زمان کلاس و یا تعطیل کردن کوتاه مدت آن، باعث کم شدن تعداد شاگردان می‌شود‌»

5 - درس خود را با توجه به زمان پیش بینی شده و تعداد جلسات تدریس و روزهای تعطیل زمان بندی کنید تا از نظر زمانی در پایان دوره یا ترم و یا سال با مشکلی روبرو نشوید. این کار نوعی «برنامه ریزی آموزشی‌» است. استادی را می‌شناسم که همیشه با شروع درس‌ها تقویمی تهیه می‌کند و با توجه به روزهای تعطیل و تعداد جلسات، برای درس خود برنامه‌ریزی دارد.

ادامه مطلب
۰ ۰ ۰ دیدگاه


وبلاگ جامع کتاب

بسمه تعالی
در این وبلاگ سعی می شود که انواع کتب
( مذهبی، رمان، اخلاق، فلسفه، ادبیات، شعر، منطق و ..) به علاوه ی پایان نامه ها و مقالات تخصصی در موضوعات مختلف، برای مخاطبان به اشتراک گذاشته شود..
تمام تلاش ما بر این است که فقط کتابهای رایگان و آثار فاقد حق نشر را بر روی سایت جهت استفاده عموم قرار دهیم. در صورتی که کتابی را مشاهده نمودید که دارای حق نشر میباشد، از طریق بخش تماس با من به ما اطلاع دهید تا نسبت به حذف کتاب اقدام گردد.

آخرین مطلب
پربیننده ترین مطالب
نویسندگان
پیوندهای روزانه
پیوندها